جان دخترم در خطر بود خانه را ترک کردم

وقتی با قلاب کمربند مرا کتک می‌زد، دخترم برای دفاع از من، مرا بغل می‌کرد و او نیز از ضربات کمربند بی نصیب نمی‌ماند.

به گزارش سرویس اجتماعی برنا، در میان جمعیت زیادی که در مجتمع قضایی شهید محلاتی در حال رفت و آمد بودند، خانمی روی صندلی در کنار مادرش نشسته بود و در حالی که خستگی از سر و روی او نمایان بود، درباره دلیل آمدنش به این مکان گفت: 5 سال از زمان ازدواجمان می گذرد، اما حدود یک سال است که جدا از همسرم زندگی می کنم. تغییر رفتارها و تفاوت شخصیتی او باعث اختلال در روابطمان شد، در ابتدای ازدواج رفتارش کاملاً مغایر با رفتارهای فعلی او بود.

وی در ادامه می گوید: روز اول که برای ازدواج پا پیش گذاشت، شرایط در ظاهر کاملا مساعد بود و هیچ مشکلی مطرح نبود. اما بعد از مدتی رفتارهای غیر طبیعی او شدت گرفت، به‌طوری که من را به باد کتک می گیرد، اما این اواخر جان دختر 2 ساله ام در خطر بود که این مساله من را مجبور به ترک خانه کرد.

م.ن در ادامه با بیان این مطلب که همسرم به لحاظ مالی مشکلی ندارد، گفت: سال گذشته به دلیل گرمای شدید خرداد ماه از همسرم تقاضا کردم کولر منزل را راه اندازی کند، چون دخترم دچار گرمازدگی شده بود. به این خاطر به ادعای مشکل اقتصادی برای به کار انداختن کولر خانه با کمربند به جانم افتاد و من را به باد کتک گرفت و بعد از یک هفته حبس شدن در خانه، بالاخره خانواده ام از جریان مطلع و من را نجات دادند.

وی در ادامه می گوید: من زیر سقف خانه ام از شوهرم در حد مرگ کتک خوردم و حالا قانون برای اثباط ادعای من، از من شاهد مطالبه می کند در حالیکه پزشکی قانونی برای حادثه آن شب 4 میلیون دیه برای جراحات بدنم در نظر گرفته است. اما همسرم با آوردن شاهدان دروغ از این دین فرار کرده و مدعی شده است جراحات بدن من از جای دیگری است و من او را نزدم. سوال من اینجاست که چرا قانون از همسرم پیگیر نمی شود که چه کسی ناموس او را به این روز انداخته است. البته این اتفاق برای نخستین بار نبود، وقتی قلاب کمربند را به بدن من می زد، دخترم برای دفاع از من، مرا بغل می کرد و او نیز از ضربات کمربند بی نصیب نمی ماند.

زن جوان درباره شناخت قبلی خود از همسرش گفت: خانواده همسرم در همسایگی ما زندگی می کردند و تا حدودی از آنها شناخت داشتیم، اما بعد از ازدواج متوجه رفتارهای غیرطبیعی او شدیم.

م.ن درباره علت حضورش به دادگاه و دادخواستی که ارایه داده، می گوید: من تقاضای مهریه و حضانت دخترم را از دادگاه کردم و در حال حاضر دادگاه با توجه به تمکن مالی همسرم مهریه من را تقسیط کرده است و این در حالی است که تنها حرف همسر من این است که تو انتخاب مادرم بودی و من تمایلی به ادامه زندگی با تو ندارم.